اعتدال و میانه روی در همه ابعاد زندگی
قالب وبلاگ
نويسندگان
آخرين مطالب
  • بررسي عدالت از ديدگاه امام علي(ع) با تكيه بر نهج البلاغه
  • اعتدال در اندیشه و کلام شهید مطهری
  • شهید مطهری و اعتدال
  • تفسیر نظریه اعتدال توسط حضرت زهرا(سلام الله علیها) در فعالیتهای اجتماعی
  • گوشه ای از زندگی ام البنین
  • اعتدال از منظر امير مؤمنان حضرت علي عليه السلام

     

    حضرت امير عليه السلام مي ‌فرمايند: «ما جايگاه ميانه ‌ايم، عقب افتادگان بايد به ما ملحق شوند و تندروان غلوکننده بايد به سوي ما باز گردند.» بي گمان زيادروي و کوتاهي که از آن به افراط و تفريط ياد مي کنند از نظر بيشتر مردم امري ناپسند و زشت است. از اين رو همواره به ديگران سفارش مي شود که از زياده روي و کوتاهي کردن در هر کاري پرهيز شود. به نظرمي رسد که اين سفارش حکم عقلاني باشد. از اين رو در ادبيات فارسي از آن به اعتدال ياد مي شود که بر گرفته از عدل است. به نظر ايشان کسي که در مسير عدالت است به دو سوي افراط و تفريط گرايش ندارد؛ زيرا عدل به معناي قرار دادن هر چيزي در جاي خود است، چنان که به کارگيري هر چيزي براي کار خاص خود مي تواند به مفهوم عدل نزديک باشد. کسي که رويه اعتدال نداشته باشد رفتاري صالح نداشته و گرايش به فساد دارد؛ از اين رو پس از هر کار غير معتدلي سخن از فساد در کار مي شود و خواسته عمومي اصلاح کار و به اعتدال رساندن آن است. به اين معنا که هر کار معتدلي صالح و درست است و هر کار غير معتدلي فاسد مي باشد و نيازمند آن است که اصلاح شود. در قرآن مجيد براي بيان مفهوم اعتدال از واژه قصد استفاده شده است. البته واژگاني چون وسط و سواء و حنيف نيز به اين معنا به کار رفته است؛ ولي بيشترين کاربرد در مفهوم و اصطلاح پيش گفته را مي توان در واژه قصد و اقتصاد يافت. از اين روست که در روايات اسلامي به پيروي از قرآن از واژه قصد براي بيان اصطلاح اعتدال استفاده شده است.

     

    در آموزه هاي قرآن، اقتصاد و اعتدال در هر امري پسنده شمرده شده و بسياري از آموزه هاي دستوري قرآن براي ايجاد اعتدال در قواي انساني و مهار و کنترل و هدايت آن به سوي اعتدال وارد شده است. در ارزش و اعتبار اعتدال و ميانه روي همين بس که راه راست در قرآن به عنوان راه ميانه ياد شده است و در سوره قصص از زبان حضرت موسي (ع) اين آرزو بيان مي شود که راه ميانه، راه درست هدايتي است و از اين رو مي فرمايد: قال عسي ربي ان يهديني سواء السبيل؛ حضرت موسي (ع) گفت شايد پروردگارم مرا به راه ميانه و اعتدال راهنمايي و هدايت کند. حتي حضرت ابراهيم (ع) دين خويش را دين اعتدال و ميانه برمي شمارد و از آن به حنيف ياد مي کند تا بفهماند که ميانه روي تا چه اندازه اصالت داشته و مهم است. خداوند در بيان ويژگي هاي دين ابراهيمي که از اصالت خاصي برخوردار مي باشد، مي فرمايد: ما کان ابراهيم يهوديا و لا نصرانيا و لکن کان حنيفا مسلما و ما کان من المشرکين؛ ابراهيم نه يهودي بود و نه نصراني بلکه او بر دين معتدل اسلام بود و از مشرکان نيز نبود.(سوره آل عمران)

     

    حال با اين مقدمه که در ضرورت و اهميت اعتدال سخن به ميان آورديم توجه شما خواننده گرامي را به جايگاه اعتدال در انديشه و کلام مولاي متقيان که برگرفته از نورانيت الهي است جلب مي نماييم، باشد تا با اين مشي و روش در کارهايمان چه در خانواده و چه در حکومت داري از آن الگوبرداري نموده و شرايط زندگي مناسب برگرفته شده از معنويت و عقلانيت را براي رفاه و آرامش و آسايش نسبي آماده نمابيم.

     

    تعريف لغوي اعتدال:

     

    اعتدال در لغت به معناي ميانه ‌روي، رعايت حد وسط در بين دو حال از جهات مختلف، توازن و هموزني، انتخاب محاسن دو حد نهايي افراطي و برقراري تناسب بين آنها و پرهيز از افراط و تفريط در زندگي است.

     

    تعريف اصطلاحي اعتدال:

     

    اعتدال از دو ريشه «عَدل» از عدالت و «عِدل» به معناي توازن آمده است. لذا اينکه اعتدال به معناي حد وسط يا معناي حد عادلانه است همواره مورد بحث و مناقشه بوده است. با اين حال تأکيد علماي شيعه عمدتاً بر آن بوده است که اعتدال را مي‌ بايست از ريشه‌ عدل به معناي عدالت برشمرد. آيت الله جوادي آملي، اعتدال به معناي تعادل و يکساني را ناپسند شمرده و اعتدال از ريشه عَدل را پسنديده مي‌ شمارد. از نظر ايشان نبايد اعتدال را حد وسط دو چيز دانست. اين مسئله نکته‌ اي بسيار مهم و اساسي است و اگر اعتدال از معناي عدالت دانسته شود، مي‌ توان به اهميت آن و دليل تأکيد بر آن در آيات و روايات پي برد. در غير اين ‌صورت اگر اعتدال تنها حد وسط و متوازن برشمرده شود، شکي نيست نه منطق و نه اخلاق اسلامي و غير اسلامي چنين

    رويه ‌اي را نپذيرفته و حد وسط گرفتن در همه جا را رويه ‌اي غيرعاقلانه برمي ‌شمرد.

     

    معيار اعتدال:

     

    حضرت امير عليه السلام مي ‌فرمايند: «نَحْنُ النُّمْرُقَةُ الْوُسْطَي بِهَا يَلْحَقُ‌ التَّالِي وَ إِلَيْهَا يَرْجِعُ الْغَالي؛ ما جايگاه ميانه‌ايم، عقب افتادگان بايد به ما ملحق شوند و تندروان غلوکننده بايد به سوي ما باز گردند.» (نهج البلاغه، حکمت 109) لذا از نظر ايشان، ائمه اطهار و معصومين سلام‌ الله‌ عليهم اجمعين، معيار اعتدال هستند و تندروان و کندروان مي‌ بايست به ايشان ملحق شده و خود را با ايشان بسنجند.

     

    عوامل خروج از اعتدال:

     

    عموماً اعتدال را معادل عمل اخلاقي و منطقي

    مي ‌دانند و حتي اخلاق جديد هم اعتدال را منطقي

    مي‌ شمارد. با اين حال دو عامل را دلايل خروج از اعتدال برمي ‌شمارند که عبارتند از:

     

    الف. جهل: انساني که جاهل است اقدامات افراطي و تفريطي انجام مي ‌دهد. امام علي عليه‌ السلام

    مي ‌فرمايد: «لَا تَرَي الْجَاهِلَ إِلَّا مُفْرِطاً أَوْ مُفَرِّطاً» (نهج البلاغه، حکمت 70)

     

    ب. پيروي ازهواي نفس: کسي که از تمايلات نفساني پيروي مي ‌کند دچار افراط و تفريط مي ‌شود. قرآن مي ‌فرمايد: «وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِکْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَکَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا» (سوره کهف – 28)

     

    برخي از ابعاد اعتدال:

     

    اعتدال در دوستي و دشمني: پيشوايان دين در همه امور توصيه به اعتدال کرده اند تا پيروان آنان نسبت به اين امر خطير، حساسيت لازم را پيدا کنند و در هيچ امري پا را فراتر از اعتدال نگذارند. از جمله توصيه هاي آنان، توصيه به اعتدال در دوستي و دشمني است، چنان که در حديثي که هم از پيامبر اکرم (ص) و هم از امير مؤمنان (ع) روايت شده است بر اين امر تأکيد کره اند؛ «اَحْبِبْ حَبيبکَ هوناً ما عَسي اَنْ يَکُونَ بَغيضِکَ يَوماً ما، وَاْبغِضْ بِغَضيِکَ هَوْناَ ما عَسي اَنْ يَکُونَ حَبيبکَ يوماً مَا.» (دوست خود را دوست بدار از سر اعتدال، شايد روزي از روزها دشمنت شود، و دشمنت را دشمن بدار از روي ميانه روي، شايد روزي از روزها دوستت گردد.) انسان عاقل، چه در دوستي و چه در دشمني، مآل انديش است و از خواهش نفس پيروي نمي کند و از مرز اعتدال بيرون نمي رود. پيروي از خواهش نفس و تابع احساسات شدن، آدمي را به افراط و تفريط مي کشد. بسياري از جوانان در دوستي و دشمني اهل افراط و تفريطند. هنگامي که با کسي دوست مي شوند آن قدراحساس صميميت و محرم بودن مي کنند که به دوست خود بي حساب اطمينان مي کنند و همه اسرار زندگي خويش را با وي در ميان مي گذارند، غافل از اينکه پيوند دوستي و رفاقت، هميشه و در هر اوضاع و احوالي محکم و پايدار نمي ماند. ممکن است پيشامدها و حوادث، رشته رفاقت و دوستي را پاره کند و آن دوستي به دشمني مبدل شود. بنا بر اين لازم است رفقاي يکدل در دوران رفاقت و دوستي از افراط بپرهيزند و در حدود عقل با يکديگر يگانه و همراز باشند. (شکوهي يکتا، 1363، ص 126)

     

    امام صادق (ع) در اين باره اصحاب خود را نصيحت کرده است: «وَ لا تُطلِع صَديقِکَ مِنْ سرّکِ الّا مالَوا اَطَلْعُ عليه عَدوّکَ لَمْ يَضُّرْکَ فَانَّ الصّديقَ رُبَّما کانَ عدوّکَ. (وسائل الشيعه، ج 8، ص 502) (دوست خود را از اسرارت آگاه مکن، مگر آن سرّي که اگر فرضاً دشمنت بداند به تو زيان نمي رسد، زيرا دوست کنوني ممکن است روزي دشمن تو گردد.)

     

    اعتدال در روابط اجتماعي:

     

    زندگي اجتماعي، زماني به درستي سامان مي يابد که بر روابطي معتدل استوار باشد زيرا هر گونه افراط و تفريط در روابط اجتماعي سبب تزلزل فرد و جامعه و سير آنها به سوي تباهي مي شود. انسان خردمند و زيرک در اداره امور، در مديريت، در رهبري و به طور کلي در هر ارتباط اجتماعي، رفتاري متعال دارد و ديگران را بر اساس اعتدال حرکت مي دهد. امير مؤمنان علي (ع) فرموده است: «الفقيهُ کلُّ الفقيهِ مَن لم يُقنَطّ النّاسَ مِنْ رَحْمَةِ الله، و لَمْ يُؤيسِهُم مِنْ رَوحِ الله، وَ لَمْ يؤمنهُمْ مِنْ مَکرِ الله.» (نهج البلاغه، حکمت 90)(داناي فهميده و زيرک کسي است که مردم را از آمرزش خدا مأيوس نسازد، از مهرباني او نوميدشان نکند و از عذاب ناگهاني وي ايمنشان ندارد.)

     

    اعتدال در بيم و اميد:

     

    اميد بيش از اندازه، فرد را گستاخ، و بيم بيش از اندازه، فرد را متوقف مي سازد. پس مربي بايد در هر فعل تربيتي بر مدار اعتدال سير کند و مترّبي را در اعتدال بيم و اميد سير دهد. از امام صادق (ع) روايت شده است که پدرم (ع) مي فرمود: «انّهُ لَيسَ مِنْ عبدٍ مؤمنٍ الّا وَ في قلبِهِ نُوران. نُورُ خِيفةٍ و نُورُ رَجاءٍ، لَوْوُزنَ هَذا لَمْ يَزِد عَلي هَذا وَ لَوْ وُزِنَ هَذا لَمْ يَزدْ عَلي هذا. (الکافي، ج 1، ص 67) (هيچ بنده مؤمني نيست مگر آنکه در دلش دو نور است؛ نور بيم و نور اميد که اگر اين وزن شود، از آن بيشتر نباشد و اگر آن وزن شود، از اين بيشتر نباشد.)

     

    بهترين زمينه براي رشد و تعالي، اعتدال بيم و اميد است چنان که در خبري از امير مؤمنان (ع) آمده است «خيرُ الاعمالِ اِعتدالِ الرَّجاءِ و الخوفِ» (غررالحکم، ص 355) (بهترين کارها اعتدال بيم و اميد است). خداي تبارک و تعالي آدميان را در چنين زمينه اي به سوي کمال سير مي دهد، چنان که در کتاب الهي کنار آيات عذاب اليم، آيات تشويق و اميد قرار دارد و شأن فرستاده گرامي اش بشارت و انذار است؛ «انّا اَرْسَلناکَ بِالحَقِ بَشيرِاً و نذيراً» (سوره بقره، آيه 119) (ما تو را به راستي نويدرسان و بيم دهنده فرستاديم.) «مَا اَرْسَلناکَ اِلّا مبشَراً و نذيراً» (سوره فرقان، آيه 56) (و ما تو را جز مژده دهنده و بيم دهنده نفرستاديم.) «نبّيء عِبادي اِنّي اَنَا الغَفُور الرَّحيمُ و انَّ عَذابي هوَ العَذابُ الاَليم» (سوره حجر، آيه 50 - 49) (به بندگان من خبر ده که منم آمرزنده مهربان، و اينکه عذاب من عذابي است دردناک.)

     

    * اعتدال، بهترين راه تربيت:

     

    راه و رسم اعتدال، کوتاه ترين و استوارترين راه تربيت است. راهي که کتاب خدا و آيين پيامبر اکرم (ص) بر آن بنا شده است. امام علي (ع) در اين باره فرموده است: «اَليمينُ وَ الشِّمالُ مُضِلَّةٌ و الطَّريقُ الوُسطي هيَ الجادَّةُ عليها باقي الکتابِ و آثارُ النُبوةِ وَ مِنُها مَنفَذُ السُّنَّةَ و اِلَيها مصيرُ العاقبةِ.» (نهج البلاغه، خطبه 16)

     

    (انحراف به راست و چپ، گمراهي است و راه مستقيم و ميانه، جاده وسيع حق است. کتاب خدا و آيين رسول همين را توصيه مي کند، و سنت پيامبر نيز به همين راه اشاره مي کند و سرانجام، همين جاده ترازوي کردار همگان است و راه همه بدان منتهي مي شود.) سلامت فرد و جامعه در گرو تربيتي متعادل است، زيرا هر گونه انحراف از اعتدال و افراط و تفريط در صفات و اعمال و رفتار، انحراف از حق است. پيشواي موحدان علي (ع) فرموده است: «مَنْ اَرادَ الَسلامَةَ فَعَليهِ بِالقَصد» (شرح غررالحکم، ج 5، ص 266) (هر که خواهان سلامت است، پس بايد ميانه روي پيشه کند.) آفرينش انسان به گونه اي است که هرگونه بيرون شدن از مرزهاي اعتدال، به او آسيب مي رساند و از نظر تربيتي دچار توقف يا گستاخي مي شود. به بيان امير مؤمنان (ع) «فَکُلُّ تَقْصِير به مُضِرٌّ وَ کُلُّ اِفراطٍ لَهُ مُفْسَدَةٌ» (هر کمبود آن را زيان است و هر زيادي آن را تباهي است.) بنا بر اين بايد در همه وجوه فردي و اجتماعي، راه اعتدال را سامان داد تا بتوان مردمان را به سوي اخلاق و رفتاري نيک و درست سير داد. حضرت علي (ع) فرموده است: «عَليکَ بِالقَصدِفَاَنَّهُ اَعْونُ شَيءٍ عَلي حُسنِ العَيشِ» (تهذيب اخلاق و تطهير الاعراق، ص 45) (بر تو باد به ميانه روي در امور، زيرا ميانه روي، ياري کننده ترين چيز براي خوب زندگي کردن است.)

     

    حکما اساس اخلاق را در اعتدال در خوي ها و صفات مي دانند و براي نجات و رستگاري انسان و رساندن او به سعادت، راه اعتدال را توصيه مي کنند. (علم اخلاق اسلامي، ص 410) ملا مهدي نراقي در اين باره

    مي نويسد: «بر هر خردمندي واجب است که در اکتساب فضايل اخلاقي که حد وسط و اعتدال در خوي ها و صفات است و از جانب شريعت مقدس اسلام به ما رسيده، کوشا باشد و از رذايل که افراط و تفريط است اجتناب کند و اگر در اين راه، کوتاهي و تقصير کند هلاکت و شقاوت ابدي گريبانگيرش شود.)


    نظرات شما عزیزان:

    نام :
    آدرس ایمیل:
    وب سایت/بلاگ :
    متن پیام:
    :) :( ;) :D
    ;)) :X :? :P
    :* =(( :O };-
    :B /:) =DD :S
    -) :-(( :-| :-))
    نظر خصوصی

     کد را وارد نمایید:

     

     

     

    عکس شما

    آپلود عکس دلخواه:

    [ 29 / 11 / 1392برچسب:اعتدال از منظر امير مؤمنان, ] [ 2:6 ] [ ا.امینیان ]
    .: Weblog Themes By Payame Mehr :.

    درباره وبلاگ

    به وبلاگ من خوش آمدید
    موضوعات وب
    امکانات وب
    ورود اعضا:

    خبرنامه وب سایت:





    آمار وب سایت:  

    بازدید امروز : 13
    بازدید دیروز : 0
    بازدید هفته : 13
    بازدید ماه : 13
    بازدید کل : 5367
    تعداد مطالب : 29
    تعداد نظرات : 8
    تعداد آنلاین : 1

    دریافت کد پیغام خوش آمدگویی